هم گروهی جدید (۱)🥰🎤

سلام من اتم و ۲۴ سالمه و کره زندگی میکنم. چند روز پیش تست دادم و کمپانی منو قبول کرد و امروز قراره با بی تی اس قرار داد ببندم که بشم همگروهیشون .🤩
// در اتاق رئیس //
(تیپ ات : اسلاید دوم) زودتر رسیده بودم و دور میز نشسته بودم و داشتم با رئیس صحبت میکردم. که در باز شد و بی تی اس اومدن. منم به نشانه احترام از جامون پاشدم و یه تعظیم کوتاه کردم و سلام گفتم. تشکر کردن. وقتی میخواستن بشینن کوک لپمو آروم کشید و...
کوک : چقد کیوتی😍😅
و نشست بقلم
ات: 😅😅
درمورد کار و قرار داد و اینا صحبت کردیم و قرار دادو امضا کردیم و مبارکهههههههههه🥳😍
رئیس: مبارکه خب حالا این خانوم تازه اومدن ازتون میخوام حواستون کامل بهشون باشه و توضیحات لازمه رو بهشون بدید. همتون! اما یه همراه میخوان یکی که بیشتر حواسش باشه و کمک کنه. خب ....
کوک سریع دستشو برد بالا
کوک: من 😊
رئیس: ات مشکلی نداری؟
ات: نه خیلیم عالی😊
کوک:😉😊
رئیس: خب بسیار عالی😊
رئیس: خیلیم عالی . خب میمونه این نکته ، خانوم ات، کل گروه معمولا باهم زندگی میکنن توی خونه مشترک اگه راحتید میتونید باهم باشید هروقت هم خواستید میتونید برید خونه خودتون. هر جور راحتین. خب آقایون، ات خانوم رو به شما میسپارم ببینم چه میکنید. پایان جلسه. میتونید تشریف ببرید.
همه خداحافظی کردیم و از اتاق اومدیم بیرون.
کوک: میاید خونه یا میرید خونه خودتون
ات: برم خونه خودم وسایلمو رو وردارم بعد بیام خونه 😊
پسرا: اوکی
رفتم خونه خودم وسایل لازمو برداشتم و رفتیم خونه مشترک. تو اتاقم وسایلامو چیدم و به به چه کردم🤌🏻🤌🏻🤌🏻
موقع ناهار دیگه کارام تموم شده بود و اومدم سر میز که دست پخت جین رو امتحان کنم.
جین: ات نظر؟؟؟🙃🙃
ات : عمممممممم
جین: 😕😕
پسرا:😳😳😳
ات: عالییییییییییی😍😍😍😍😍😍
جین:😍😊😊
پسرا:😃😃😃😃
بعد از ناهار نشسته بودیم که ...
نامجون: خب بریم باهم اتاقای مختلف و محل تمرین و اینا رو نشونت بدیم.
ات: بریمممم😃😃😃
رفتیم آماده شدیم و تیپ 🤌🏻🤌🏻🤌🏻
ته: به به چه تیپی🤩👏🏻👏🏻
پسرا تایید کردن
ات: ممنون 😁😁
رفتیم و خلاصه آقایون منو با همه جا آشنا کردن و برگشتیم خونه که ساعت ۶ اینا بود.
شوگا: معلومه که آشپزیت خیلی خوبه😉
ات: ممنون 😊 ولی که چی؟؟؟🤨
جیمین: شام امشب با ات😁
ات: باوش🫡🫡
کوک: کمک میخوای؟
ات: نع😁
پسرا: اوکی
رفتم و چند مدل غذا درست کردم ساعت ۸ اینا بود که میز رو چیدم و به به🤌🏻🤌🏻
میخواستم یه ظرف بردارم که قدم نمیرسید به کابینت بالایی همون لحظه کوک اومد آشپزخونه
ات: قدم نمیرسه اینو بهم بده
کوک:😂😂 خودت وردار😁😁
ات: دارم میگم قدم نمیرسه😐
بقلم کرد برد بالا
کوک:الان چی؟؟؟😉😉
ات: مرسی😊😊
لپشو بوسیدم
همه:😳😳
ات: وایسا وایسا تند نرید. قدم نمیرسید ظرفه رو وردارم کمکم کرد منم به نشانه تشکر لپشو بوسیدم😐
شوگا: تو که راس میگی😏
ات: باش هرجور دوس داری فک کن🙄
کوک:🤣🤣
جیمین: الان ینی ماهم بودیم همین کارو میکردی🤨
ات: بعله😐
همه:🤷🏻‍♀️🤷🏻‍♂️
کوک: حالا ول کنین بیاید شام.🙄
نشستیم دور میز و پسرا غذاها رو یه تست کردن
پسرا:😳😳😳😳😳
ات: بد شد؟؟؟؟😔
پسرا: عالیههههههههههههههههههههههههههه😍😍😍😍😍😍
ات: نوش جان😊😊😊
بعد از شام تو پذیرایی نشسته بودم و داشتم توی تبلتم نقاشی شوگا رو به صورت دیجیتالی میکشیدم دیگه آخراش بود که ....
ادامه دارد......

●شرایط پارت بعد : لایک ۱۰ ، فالوور ۴۰، کامنت ۱۰
آرمیا خوشحال میشم حمایت کنین💜
ممنون میشم منو به دوستاتون معرفی کنید💚
خوشحال میشم لایک کنین❤️
فالو = فالو 💛
معرفی = معرفی🩵


#آرمی
#فیک
#فیک_بی_تی_اس
#بی_تی_اس
#شوگا
#فیک_شوگا
#سناریو
#سناریو_بی_تی_اس
#BTS
دیدگاه ها (۴۵)

هم گروهی جدید (۲)🥰🎤

هم گروهی جدید (۳)🎤🥰

فیک جدید😃😃

بی تی اس و ماه رمضان (۲)🌙📿💜😂 (پارت آخر)

پارت ۷۰ فیک ازدواج مافیایی

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۳۱

فیک کوک دختر کوچولوی من پارت ۲۸

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط